سه شنبه ٠٤ ارديبهشت ١٤٠٣
|
English

🖤مؤسسه توانبخشی ولیعصر(عج)، با نهایت تأسف و تأثر ضایعه درگذشت امین معزز مؤسسه حضرت آیت‌الله امامی کاشانی را تسلیت عرض می نماید. با قلبی اندوهگین از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جزیل آرزومندیم...🖤
عنوان
اخبار موسسه


  چاپ        ارسال به دوست

بازدید مددجویان مرکز امید عصر از باغ پرندگان

 

دیشب خیلی دیر خوابید. همش می گفت، " مامان، جوجو؟"، " مامان فردا با آبجی بریم جوجو؟" آخه محمد پرنده ها را به "جوجو" می شناسه و کامل نمی تونه بگه باغ پرندگان. از دیروز که بهش گفتم فردا با دوستات می خواهیم بریم باغ پرندگان خیلی خوشحال بود. صبح هم زودتر از همیشه بیدار شد. مادر محمد وقتی با اتوبوس به سمت محل اردوی نیمروزی حرکت می کردیم، اینها را برای ما تعریف می کرد. در همان حال فاطمه و مهنگار که کنار هم نشسته بودند داشتند اسم پرنده هایی را که بلد بودن با هم تکرار می کردند: غاز، جغد، اردک، خروس، مرغ، کفتر، اشتباه گفتی اون کفتر نیست کبوتره، مامان کفتر درسته یا کبوتر؟ ....

عمیق تر که نگاه می کردی می دیدی چهره بچه ها با بقیه روزها خیلی متفاوته، شادی و ذوق و شوق رفتن به اردو به وضوح در چهره بچه ها مشخص بود و هر کدام با توجه به سن و سال و سطح ذهنی اش، این خوشحالی را به انحاء مختلف نشان می داد.

 بچه ها دست در دست مادرانشان وارد محوطه باغ شدند. بالا رفتن از پله برای کاردرمانی فاطمه خیلی توصیه شده است، مادرش می گفت امروز به خاطر رقابت با بچه ها و خوشحالی آمدن به اردو اصلا اعتراض نمی کنه، اگه روزهای عادی بود دو سه تا پله که می رفت، غر زدنها و بهانه گرفتنهاش شروع می شد...

گروههای دانش آموزی زیادی از مدارس ابتدایی به باغ پرندگان آمده بودند. این فرصتی مغتنم بود برای تعامل بیشتر دو گروه از بچه ها با یکدیگر و حضور اجتماعی آنها. دانش آموزان نیز به خوبی با بچه ها ارتباط برقرار می کردند، جالب بود که حتی دست بچه ها را می گرفتند و به آنها کمک می کردند، در این جمع صمیمی از نگاههای معنی دار دنیای آدم بزرگها خبری نبود. کاش همه ما از این کودکان بیاموزیم که همدیگر را علی رغم تمامی تفاوتها و ویژگیهای خاص یکدیگر بپذیریم و دوست داشته باشیم ...

بعد از کمی استراحت، با همراهی راهنمای باغ، بازدید از گونه های مختلف پرنده ها آغاز شد. بچه ها از دیدن پرنده ها به وجد آمده بودند و مادرانشان نیز سؤالاتشان را در مورد نام، نژاد، زیستگاه و ... پرنده ها از راهنما می پرسیدند. یکی از درمانگران آموزشی مرکز که در این سفر همراه ما بود، از این فرصت مغتنم جهت آموزش به بچه ها استفاده می کرد.


آژین امروز کمتر من را اذیت کرد، الهام ارتباطش با بچه ها بهتر شده، حسن امروز کمتر بهانه می گیره و ... اینها جملاتی بود که از طرف مادران به دفعات شنیده می شد و نشان از آن داشت که محیط اجتماعی و فضای گردشگری برای بچه ها بسیار خوشایند و اثرگذار است، در محیط بیرون سازگاری بچه ها با هم نیز بسیار بیشتر است، مادرانشان نیز تقریباً دغدغه های مشترک دارند و فرصتی است برای واگویه حرفهای نگفته شان به یکدیگر. و تمامی اینها انگیزه ای است برای مسئولین مؤسسه و مراکز وابسته به آن که با تدارک برنامه های مشابه بیش از پیش زمینه حضور اجتماعی مددجویان و خانواده ایشان، تغییر نگرش جامعه به این عزیزان و همچنین تغییر روحیه آنها فراهم شود...



١٠:٣٣ - چهارشنبه ٩ ارديبهشت ١٣٩٤    /    شماره : ٢٦١    /    تعداد نمایش : ٣٥٠٣


نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 





481811
بازدید این صفحه
251 |
بازدید امروز
5681341 |
کل بازدید
3 |
بازدیدکنندگان آنلاین
کلیه حقوق این پرتال محفوظ و متعلق به توانبخشی ولیعصر  است. © 2014