جمعه ٣١ فروردين ١٤٠٣
|
English

🖤مؤسسه توانبخشی ولیعصر(عج)، با نهایت تأسف و تأثر ضایعه درگذشت امین معزز مؤسسه حضرت آیت‌الله امامی کاشانی را تسلیت عرض می نماید. با قلبی اندوهگین از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جزیل آرزومندیم...🖤
عنوان
آرشیو


  چاپ        ارسال به دوست

مؤسسه توانبخشی ولیعصر (عج) به مناسبت روز جهانی معلولین برگزار کرد :

نمایش آرزوهای فرشتگان زمینی در بلندای آسمان

مؤسسه  توانبخشی ولیعصر (عج) با هدف تغییر نگرش جامعه به توانمندیها و استعدادهای کودکان معلول ذهنی و جسمی برای اولین بار در کشور به مناسبت روز جهانی معلولین ( 12 آذرماه )  در مراسمی با حضور کودکان کم توان ذهنی و جسمی و خانواده آنها ، اقدام به رونمایی از نقاشی چند صد متری بیش از 1000 کودک معلول ذهنی و جسمی شهر تهران با موضوع « آرزوهای رنگی » در برج میلاد تهران نمود.

این نقاشیها صدای من و پدر و مادرم است ... 

کوچک اند، به نظر ناتوان می رسند، ولی آنها هم آرزوهایی در سر دارند. اگر از ما که ادعای بزرگی داریم بپرسند چه آرزویی دارید، بی شک آرزوی برگشتن به روزهای پاک و بی غل و غش کودکی مان جواب این سؤال است. دنیای کودکان معلول نیز مانند دنیای سایر کودکان زیبا و سرشار از طرح و رنگ است. آنها نیز آرزوهایی دارند، آرزوهایی که شاید برای دیگر کودکان شکل آرزو نداشته باشد. اگر به آنها توجه و وقتی برای ورود به دنیای کودکانه شان اختصاص داده شود آرزوهای آنها و حرف دلشان با تمام کم توانی و ضعفی که دارند نمایان خواهد شد. روز جهانی معلولین بهانه ما برای ورود به دنیای کودکانه این فرشتگان زمینی شد...

ما و همکارانمان در مؤسسه توانبخشی ولیعصر (عج)  با توجه به شناختی که از نیازهای این کودکان و خانواده آنها وجود دارد بر آن شدیم تا امسال فارغ از تمام برنامه های مرسوم و کلیشه ای که در این روز اجرا می شود نمادی از توانمندیها و دنیای کودکانه این کودکان را به همشهریان و هموطنانمان نمایش دهیم و چه نمادی بهتر از آرزوی این بچه ها که به دست کم توان اما پر از احساس و انگیزه خودشان به نگاره در آمده است. با توجه به اینکه  قلب والدین این کودکان نیز سرشار از امید و آرزو برای رقم زدن آینده ای متفاوت برای فرزندانشان و تحقق بالاترین سطح استعداد و توانایی آنهاست، آرزوی مادران آنها نیز در کنار هر نقاشی به تحریر در آمد.

آرزوها به تصویر در آمد ...

برای نمایش آرزوها نیاز به ابزار پیچیده ای نبود. تنها تکه ای پارچه ، یک قلم مو و ترکیبی از رنگهای روشن و تیره برای به نمایش درآمدن دنیای کودکانه این فرشتگان زمینی کافی بود. حدود دو ماه قبل از روز موعود وسایل لازم به 8 مرکز تحت پوشش مؤسسه جهت ثبت و جمع آوری نقاشیها ارسال شد. آرزوهای رنگی بچه ها کم کم به دست ما می رسید. دنیای کودکانه و آرزوهای زیبای بچه ها و مادرانشان که روی این پارچه ها نقش بسته بود به نوعی راهنمای ما برای اجرای مراسمی در خور دنیای زیبا و پررمز و راز این کودکان معصوم بود. با دیدن آرزوی یکی از بچه ها که تصویر کج و کوله اما زیبای برج میلاد را کشیده بود، به این فکر افتادیم که این نقاشی ها در بلندترین برج تهران به نمایش در آید. گویی این نقاشی به زبان بی زبانی از زبان نقاش آن به ما می گفت : حال که رؤیاهایم را بر این پارچه های رنگی  می نگارم، یک آرزوی دیگر به آرزوهایم اضافه شده است . این نقاشی صدای من و پدر و مادر من است. کاش می شد این صدا از بلندترین نقطه شهر به گوش همه مردم می رسید. کاش می توانستم با نقاشی هایم به آنها بگویم من یک انسانم درست مثل تمامی انسانهایی که حق نفس کشیدن دارند. اما من هیچ وقت ناامید نمی شوم چرا که استوارترین و محکم ترین دریچه امیدم خداست و زیباترین وسیله ام، قلبی است که پروردگار در سینه عاشقم قرار داده است...


برج میلاد میزبان فرشتگان زمینی ...

روز موعود فرارسید. در عصرگاه یک روز نیمه ابری  پاییزی، عده ای از فرشتگان زمینی به نمایندگی از هزاران دوست خود که در کشیدن نقاشیها مشارکت کرده بودند، به همراه پدر و مادرشان یکی یکی به محل اجرای مراسم وارد می شدند. با دیدن چهره های پرهیجان و خندان آنها که به دنبال نقاشیهای خود در طومار نصب شده بر روی دیوار گالری بودند، لبخند رضایت را بر لبان مدیران و مسئولین مؤسسه توانبخشی ولیعصر(عج) نقش بسته بود چرا که پس از تحت پوشش قرار دادن بیش از 1000 فرشته زمینی در استان خراسان رضوی تنها چند ماه قبل از این برنامه، بار دیگر توانسته بودند خدمتی به این عزیزان ارائه کنند و لحظاتی شاد و تجربه بازدید از بلندترین برج تهران را برای آنها رقم بزنند.

محتوای مراسم در راستای نمایش توانمندیهای این کودکان به آحاد جامعه ، برنامه ریزی شده بود. لذا با اجرای سرود ملی توسط گروه سرود کم توانان ذهنی مرکز حرفه آموزی ارمغان عصر، مراسم آغاز شد. پس از بیان خیرمقدم و ضرورت توجه به نیازهای معلولین و خانواده های آنها توسط جناب آقای دکتر میرخانی، قائم مقام محترم مؤسسه، متنی توسط جناب آقای مردانی معاونت محترم توانبخشی مؤسسه قرائت شد . بخشهایی از این نوشته به شرح ذیل است :

" پدران ، مادران ،دوستان،  افتخار می کنیم که در موسسه توانبخشی ولیعصر خادم فرزندان شماییم ،خدمت به فرزندان شما افتخاری بزرگ است که ما بخوبی آن را قدر میدانیم و این خدمتگزاری را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد. باشد که فرزندان شمادر جایی که هیچ فریاد رسی نیست  شفیع و ضامن رهايی ما از آتش باشند. پدران و مادران عزیز سختی و رنجی که در پرورش و تعلیم فرزندانتان می کشید را از نزدیک لمس و درک کرده و در برابر این توانایی ،قدرت، صبر و استقامت سر تعظیم و خضوع فرود مي آوريم . خوشا به حالتان اینگونه مقاوم و پرتوان و خستگی ناپذیر کمر همت بسته اید که نقایص ظاهری فرزندانتان را به هیچ انگاشته و پر صلابت و پرتوان و مصمم به مقابله با آنها برخيزيد و در این مسیر هرگز ذره ای تردید و یاس به دل خویش راه نمی دهید.عزیزان مشاهده این روحیه وتوان شما، همکاران ما را در موسسه توانبخشی ولی عصر  برآن داشت تا به بهانه روز جهانی معلولین با استفاده از  دستان کوچک ،چشمان زیبا،و افکار ساده جگر گوشه هایتان و آرزوهای نه چندان بزرگ اما رنگارنگ شما  پدران و مادران عزیز  طوماری را به بلندی بلند ترین برج ایران با استفاده از  رنگ ، قلم و پارچه به تصویر بکشیم و  بلند ترین فریاد را به صدا در آوریم که آهای اهالی شهر از این به بعد به کودکان معلول نگاه ترحم آمیز نکنید، با دیدن آنها به گونه ای رفتار نکنید که دل پدران و مادرانشان بلرزد و بشکند . بیایید و ارزوهای  پدر و مادران این کودکان را بخوانید و ببینید که چه در سر می پرورانند: آرزو دارم که فرزندم به من بگویید مامان، آرزو دارم که  فرزندم بر روی پاهایش بلند شود و بایستد ، آرزو دارم که علت گریه های شبانه فرزندم رابدانم و ... پدران و مادران عزيز موسسه توانبخشي  ولي عصر پس از 20 سال فعاليت گسترده از هرگونه تلاشي براي تعالي و تكامل فرزندان شما فرو گذار نبوده و نخواهد بود.چندین مرکز جامع توانبخشی با انواع و اقسام تخصصها را در تهران و شهرستانها برای نزدیک کردن شما به آندسته از آرزوهایتان تاسیس کرده است که معطوف به مشکلات حرکتی ، گفتاری ،شناختی،خودیاری  ، اجتماعی  و حرفه ای فرزندانتان می باشد. بستر حضور بیش از 3000 نفر کودک معلول جسمی درعرصه  اجتماع نظیر پارک ، سینما و بازار های خرید و سایر عرصه های اجتماعی در استانهای مختلف از طریق طرح اهدا وسایل فراهم گردید . طرح ورزش زمینه حضور با نشاط کودکان و نوجوانان معلول وپر کردن اوقات فراغتشان را در چند شهر فراهم نمود، موسسه توانبخشی ولی عصر برای تسلط بیشتر و بهتر عزیزان شما  در کارهای روزمره و مهارت زندگی مانند غذا خوردن ،لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و انجام کارهای شخصی و مراقبت از خود طرح اموزش مهارتهای روزمره زندگی را تدارک دیده است. عزیزان ما را بعنوان خدمتگزاران خویش و فرزندان عزیزتان بپذیرید و در این مسیر یار و پشتیبان ما باشید که همکاران ما هرروز در فکر و اندیشه ای نو برای رشد و شکوفایی هرچه بیشتر فرزندان شما هستند . افتخار ما خدمت به شماست و با کمال خضوع و تواضع دستان پر مهر فرزندانتان را می بوسیم و از اعماق وجود باور داریم که معلولین نیازمند حمایت و کمک هستند اما از ترحم بی زارند..."


حضور خبرنگاران قابل توجه بود ...

هر طرح و برنامه ای که برای اولین بار اجرا شود، بی شک مورد توجه رسانه ها قرار خواهد گرفت. حال اگر این برنامه مقارن با مناسبتی خاص باشد، ارزش خبری آن برای رسانه ها دو چندان خواهد شد. طرحها و برنامه های مؤسسه توانبخشی ولیعصر با توجه به اثربخشی و منحصر به فرد بود آنها به نوبه خود، بسیار مورد توجه روزنامه ها، خبرگزاریها و رسانه های صوتی و تصویری قرار گرفته است. چنانچه در مدت زمان کوتاه اجرای مراسم در برج میلاد، خبرنگارانی از پخش اخبار جوانه ها، شبکه خبر و شبکه سلامت سیما، رادیو جوان و رادیو تهران، خبرگزاری ایسنا، مهر، کتابک و روزنامه همشهری جهت پوشش خبری این مراسم مراجعه کرده بودند که هر یک روایت خود را از این مراسم داشتند، اما توجه به توانمندیهای این کودکان پیام مشترک همه آنها بود.  به گزارش پریسا امیرقاسمی ، گزارشگر روزنامه همشهری : " خورشید رنگ آرزوهای آنهاست. درخت، گل، رودخانه، کوه و هر آنچه خداوند در دل طبیعت آفریده است؛ از جنس آرزوهای آنهاست.دیوار غربی سالن را با پارچه ای صورتی پوشانده اند. بر روی پارچه پر از رنگ است؛ رنگهای قرمز، زرد، آبی، سبز و ... تصاویر یکی یکی خودشان می آیند.

تصویرهای گنگ و ناپیدایی که گویا می خواستند پرنده، درخت، خانه و رودخانه و ... شوند. تمام تصاویر، نقاشیهای هزار کودک معلول جسمی و ذهنی است. در افکار گم آنها معلوم نیست که خورشید چه رنگی دارد یا درخت از کجا می روید؛ ولی آنچه که حقیقت دارد این است که تمام آن نقاشی ها، فضای پر از زندگی و نور را به دیگران می بخشند. در کنار نقاشی ها، آرزوهای رنگی پدر و مادرها نیز دیده می شود. به همان زبان خودشان می خوانم : آرزو می کنم بچه ام واسته، آرزو دارم امیر علی به مدرسه برود و برای خانواده افتخار بیافریند، یونس پسر خوبم امیدوارم در تمام لحظات زندگی بتوانی به خودت متکی باشی، آرزو دارم دخترم شنوایی داشته باشد، آرزو دارم زهرا تمام کارهای خودش را انجام بدهد، آرزو دارم ابوالفضل در آینده یک شغل داشته باشد، عزیزم دوست دارم در حین سلامتی عاقل ترین افراد باشی که با این دو به همه چیز دست پیدا می کنی، پسرم امیدوارم هر آنچه در دل داری مثل ازدواج به آن برسی، آرزو دارم بتوان پسرم را به تمام آرزوهایش برسانم و ... چقدر آرزو. آرزو اصلا چیست؟ زمانی که آرزو می کنیم ویلایی در شمال، پنت هاوسی در بهترین نقطه تهران و ماشینی با تمام امکانات داشته باشیم و ... آیا این فکر به ذهنمان خطور می کند که ممکن است آرزوهایی ساده تر از این نیز وجود داشته باشد؟ وقتی آرزوی پدر و مادرهای کودکان معلول را بخوانید، متوجه خواهید شد که آرزو می تواند گاهی به همین سادگی باشد که در پارچه ای صورتی رنگ میان زندگی و نور با تمام توانمان آن را فریاد بزنیم ... "

خدایا فرزندم به هر صورتی باشد او را دوست دارم چون هدیه ای است از طرف تو ...

هدف اصلی طرحها و برنامه هایی مشابه طرح آرزوهای رنگی، فراهم کردن زمینه ای جهت آشنایی جامعه با نیازهای این کودکان و خانواده آنها و همچنین فراهم نمودن لحظاتی شاد و دل انگیز برای این کودکان به همراه خانواده آنها فارغ از هر نوع مشکل و دغدغه است. لذا پس از اجرای چنین برنامه هایی دغدغه اصلی مسئولین اجرای آن این است که آیا این اهداف محقق شده است یا خیر؟ نامه های پر از مهر خانواده های شرکت کننده در مراسم طرح آرزوهای رنگی به خوبی بیانگر رضایت آنها از فراهم شدن زمینه ای برای حضور آنها در جامعه و در کنار جمعی است که دغدغه های و مشکلات مشترک آنها را به هم نزدیک تر ساخته است.

به نمایندگی از تمامی آنها، نامه مادر فاطیما 6 ساله همی پلژی را مرور می کنیم :

" پیرمردی 85 ساله که سر و وضع مرتبی داشت در حال انتقال به خانه سالمندان بود. همسر 70 ساله اش به تازگی در گذشته بود و او مجبور بود خانه اش را ترک کند. پس از چند ساعت انتظار در خانه سالمندان به او گفته شد که اتاقش حاضر است. پیرمرد 85 ساله لبخند بر لب آورد. همینطور که عصازنان به طرف آسانسور می رفت، به او توضیح دادم که اتاقش خیلی کوچک است و به جای پرده روی پنجره هایش کاغذ چسبانده شده است. پیرمرد درست مثل بچه ای که اسباب بازی تازه ای به او داده باشد، با شور و اشتیاق فراوان گفت : خیلی دوستش دارم. به او گفتم : ولی شما که هنوز اتاقتان را ندیده اید! چند لحظه صبر کنید الان میر سیم. او گفت: به دیدن یا ندیدن ربطی ندارد. شادی چیزی است که من از پیش انتخاب کرده ام. اینکه من اتاق را دوست داشته باشم یا نداشته باشم به مبلمان، دکور، و ... بستگی ندارد. بلکه به این بستگی دارد که تصمیم بگیرم چگونه به آن نگاه کنم. من پیش خودم تصمیم گرفته ام که اتاق را دوست داشته باشم. این تصمیمی است که هر روز صبح، زمانی که از خواب بیدار می شوم می گیرم. من دو کار می توانم بکنم. یکی اینکه تمام روزم را در رختخواب بمانم و مشکلات قسمتهای مختلف بدنم را که دیگر خوب کار نمی کنند بشمارم، یا اینکه از جا برخیزم و به خاطر آن قسمتهایی که هنوز درست کار می کنند شکر گذار باشم. هر روز، هدیه ای است که به من داده می شود و من تا وقتی که بتوانم چشمانم را باز کنم، بر روی روز جدید و تمام خاطرات خوشی که در طول زندگی داشته ام تمرکز خواهم کرد.

با بیان این داستان می خواهم به همه مادران که مانند من دارای فرزند با کم توانی جسمی یا ذهنی هستند بگویم، هرگز فراموش نکنید که برای شاد زیستن باید قلبتان را از نفرت و کینه خالی کنید. ذهنتان را از نگرانی ها آزاد کنید، ساده زندگی کنید، بیشتر بخشنده باشید و کمتر انتظار داشته باشید.

وقتی فاطیما را در گالری برج میلاد هنگامی که با سرعت و هیجان دست پدرش را گرفته بود و تند تند راه میرفت تا نقاشی اش را که از بین هزاران نقاشی پس از جستجوی فراوان به زحمت یافته بود به پدرش نشان دهد، یا وقتی که با خنده های ریز و دوست داشتنی اش به سوالات خبرنگار پاسخ می داد یا وقتی که همسرم را که از شادی و هیجان فاطیما اشک در چشمانش حلقه زده بود را می دیدم ، این جملات از ذهنم گذشت که :

خدا را شکر می کنم اگر فرزندم دید چشمی اش کم است ولی می بیند...

خدا را شکر می کنم اگر فرزندم پای ضعیفی دارد ولی در هر صورت راه می رود ...

خدا را شکر می کنم اگر فرزندم دست چپش ضعف دارد ولی به هر حال کارش را با کم توانی انجام می دهد...

خدا را تو را شکر می کنم و دوستت دارم. فرزندم به هر صورتی که باشد او را دوست دارم چون هدیه ای است از طرف تو ...

دوستان عزیز و مهربانم در مؤسسه توانبخشی ولیعصر، از شما ممنونم که فرصتی را فراهم نمودید تا بدون توجه به کم تواناییهای فرزندم لحظاتی شاد و بدون دغدغه را در کنار او، همسرم و سایر مادران همانند خودم سپری کنم. دعای خیر این کودکان و ما مادرها و پدرها  بدرقه راهتان باد...

 


١٤:٥٣ - يکشنبه ١ دی ١٣٩٢    /    شماره : ٢٠٥    /    تعداد نمایش : ٥٥٨٩


نظرات بینندگان
کاربر مهمان
1392/10/09 15:33
0
0
سلام باتشکر از شما وآرزوی موفقیت برای همه فرشتگان زمینی و والدین آنها. مطلب بسیار جالب بود.
کاربر مهمان
1392/10/05 23:51
0
1
عالی بود-خسه نباشین
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 





2663131
بازدید این صفحه
11 |
بازدید امروز
5674612 |
کل بازدید
2 |
بازدیدکنندگان آنلاین
کلیه حقوق این پرتال محفوظ و متعلق به توانبخشی ولیعصر  است. © 2014